شعر زیبا

ساخت وبلاگ
در خرابات مردان جام جانست گردان نیست مانند ایشان هیچ خمار دیگر همتی دار عالی کان شه لاابالی غیر انبار دنیا دارد انبار دیگر پاره ای چون برانی اندر این ره بدانی غیر این گلستان ها باغ و گلزار دیگر پا به مردی فشردی سر سلامت ببردی رفت دستار بستان شصت دستار دیگر دل مرا برد ناگه سوی آن شهره خرگه من گرفتار گشتم دل گرفتار دیگر روز چون عذر آری شب سر خواب خاری پای ما تا چه گردد هر دم از خار دیگر جز که در عشق صانع عمر هرزه ست و ضایع ژاژ دان در طریقت فعل و گفتار دیگر بخت اینست و دولت عیش اینست و عشرت کو جز این عشق و سودا سود و بازار دیگر گفتمش دل ببردی تا کجاها سپردی گفت نی من نبردم برد عیار دیگر گفتمش من نترسم من هم از دل بپرسم دل بگوید نماند شک و انکار دیگر راستی گوی ای جان عاشقان را مرنجان جز تو در دلربایان کو دل افشار دیگر چون کمالات فانی هستشان این امانی که به هر دم نمایند لطف و ایثار دیگر پس کمالات آن را کو نگارد جهان را چون تقاضا نباشد عشق و هنجار دیگر بحر از این روی جوشد مرغ از این رو خروشد تا در این دام افتد هر دم آشکار دیگر چون خدا این جهان را کرد چون گنج پیدا هر سری پر ز سودا دارد اظهار دیگر هر کجا خوش نگاری روز و شب بی قراری جوید او حسن خود را نوخریدار دیگر هر کجا ماه رویی هر کجا مشک بویی مشتری وار جوید عاشقی زار دیگر این نفس مست اویم روز دیگر بگویم هم بر این پرده تر با تو اسرار دیگر بس کن و طبل کم زن کاندر این باغ و گلشن هست پهلوی طبلت بیست نعار دیگر 1095 داد جاروبی به دستم آن نگار گفت کز دریا برانگیزان غبار باز آن جاروب را ز آتش بسوخت گفت کز آتش تو جاروبی برآر کردم از حیرت سجودی پیش او گفت بی ساجد سجودی خوش بیار آه بی ساجد سجودی چون بود گفت بی چون باشد و بی خارخار گردنک را پیش کردم گفتمش ساجدی را سر ببر از ذوالفقار تیغ تا او بیش زد سر بیش شد تا برست از گردنم سر صد هزار من چراغ و هر سرم همچون فتیل هر طرف اندر گرفته از شرار
شعر زیبا...
ما را در سایت شعر زیبا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khashayar iranshoop13997 بازدید : 252 تاريخ : چهارشنبه 8 خرداد 1392 ساعت: 4:04